سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهرى تو را از شهر دیگر بهتر نیست . بهترین شهرها آن بود که در آنت آسایش زندگى است . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 89 آبان 23 , ساعت 7:10 عصر

پرسش: در غدیم خم یاران پیامبرصلی الله علیه وآله مانند ابوبکر و عمر و عثمان کجا بودند؟
پاسخ: یکی از روایات مشهور و متواتر، حدیث غدیرخم است که آن را 110 صحابی و 84 تابعی نقل کرده و 360 نفر از بزرگان حدیث و تفسیر، آن را در کتابهایشان ذکر کرده‏اند.[1] از این روایت بدست می‏آید که خلفای سه گانه در آنجا حضور داشتند و آن واقعه و رخداد عظیم بدین قرار است:
در سال دهم هجرت که آخرین حج پیامبرصلی الله علیه وآله بوده اکثر اصحاب رسول اللَّه بنا بر نقل بعضی مورخین که تا صدوبیست هزار نفر ضبط نموده‏اند همراه آن حضرت بودند. هنگام بازگشت از حج وقتی به منزلگاه جحفه رسیدند آثار و نزول وحی بر سیمای پیامبرصلی الله علیه وآله آشکار گردید و آیه: "یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک..." [2] نازل شد که پس از نزول آیه، آن حضرت به کاروانیان دستور توقف داد و جمع شدند و نماز ظهر با جمعیت انبوه در آن گرمای طاقت فرسا اقامه شد. و بعد، آن حضرت به سخنرانی پرداخت پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به مردم فرمود: من از میان شما میروم و دو چیز گرانبها نزد شما به یادگار می‏گذارم. یکی از صحابه با صدای بلند پرسید: ای رسول خدا آن دو چیز گرانبها کدام است؟ رسول خدا در جواب فرمودند: یکی کتاب خدا و دیگری عترت من که اهل بیت من و خانواده من هستند. سپس آن حضرت فرمود: آیا من به مؤمنین از خودشان سزاوارتر و صاحب اختیارتر نیستم؟ مردم گفتند بلی یا رسول اللَّه. پس آن حضرت دست علی‏علیه السلام را گرفت و بلند کرد فرمود: "ای مؤمنین خداوند بر من و من بر شما سروری و ولایت دارم "من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاده و انصر من نصره و اخذل من خذله و احب من احبه و ابغض من ابغضه"؛ [3] هر کس من مولی و سرپرست او هستم پس این علی سرپرست اوست خدایا دوست دار هر کس او را دوست دارد و دشمن دار هر کس او را دشمنی کند و یاری کن هر کس او را یاری کند و نابود کن هر کس او را یاری نکند.
طبق نقل شواهد التنزیل در آن روز بعد از اینکه علی بن ابیطالب به ولایت بر امت توسط پیامبرصلی الله علیه وآله معرفی شدند عمر به علی‏علیه السلام گفت: "هنیئاً یا بن ابیطالب اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنه".[4] شمس الدین جزری شافعی در کتاب "اسنی المطالب" حدیث غدیر را از قول ابوبکر نقل کرده و می‏گوید: "ابوبکر بن ابی قحافه متوفی 13 هجرت از راویان صحنه غدیر خم می‏باشد".[5] عثمان بن عفان نیز طبق نقل ابن مغازلی از راویان واقعه غدیر خم می‏باشد. [6]
پاورقی
[1] علامه امینی، الغدیر، ج 1، ص 72-60 و151.
[2] سوره مائده، آیه 67.
[3] حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 191.
[4] ابن مغازلی در مناقب و جزری در اسنی المطالب، ص 3.
[5] شمس الدین جزری شافعی، اسنی المطالب، ص 3.
[6] الغدیر، ج 1، ص 53، تألیف علامه امینی.


جمعه 89 آبان 21 , ساعت 6:27 عصر

پرسش : چرا در قرآن کریم به طور واضح از غدیر خم مطلبى نقل نشده است؟

 پاسخ : به نظر مى‏رسد که منظور از عبارت به طور واضح این باشد که آنچه در غدیر خم رخ داده در قرآن نقل نشده است و مى‏بایست تمامى واقعه غدیر خم در قرآن به وضوح و به طور روشن و لفظ به لفظ بیان مى‏شد و مبحث خلافت در آیاتى از قرآن گنجانده مى‏شد. اما باید دانست که شیوه و روش کلام الهى در بیان بسیارى از مطالب طرح پیاپى و پیوسته مباحث است به گونه‏اى که بدون توجه به شأن نزول بسیارى از آیات نمى‏توان به مقصود و هدف اصلى بیان آنها پى برد. شأن نزول در واقع علت، سبب و یا رویدادهایى است که متناسب با آنها آیاتى نازل شده و در بسیارى از موارد آیاتى که در پى هم در یک سوره وجود دارد در برگیرنده مباحث گوناگون است و بدین‏سان علوم قرآن خود دامنه‏اى ژرف و گستره از دانش را تشکیل مى‏دهد.

 در مورد واقعه غدیر خم نیز تمامى مفسران شیعه و سنى اتفاق نظر دارند که دو آیه از کلام اللَّه مجید مربوط به این رخداد مى‏باشد. اما در مورد این که چرا این رویداد به مانند بسیارى از قصص قرآن به طور کامل عنوان نگردیده شاید دلیل آن احاله ابلاغ جانشینى على‏علیه السلام به پیامبر بوده است. البته براى عدم ذکر این واقعه دلایل دیگرى نیز ارایه گردیده است. به طور مثال برخى، یکى از عوامل مصون ماندن قرآن از تحریف را عدم تصریح به نام جانشین پیامبرصلى الله علیه وآله مى‏دانند؛ چنان که خود قرآن مى‏فرماید که به حضرت عیسى‏علیه السلام نام و نشان جانشین وى ابلاغ گردید و جانشین پیامبر پس از مسیح در میان مطالب انجیل گنجانیده شد. اما در متن انجیل که اکنون در دست مسیحیان است نشانى از این مطلب نمى‏توان یافت و این بخش از انجیل تحریف شده است. چرا که امکان داشت برخى از حکمرانان و فرمانروایانى که در طول تاریخ اسلام به نام اسلام حکومت نامشروع داشته‏اند براى توجیه حکمرانى خود دست به تحریف آیات قرآن مى‏زدند.

 گروهى دیگر نیز با تمسک به این که تمامى مسلمانان قول و نقل پیامبر و اوامر و نواهى آن حضرت را معادل قرآن مى‏دانند، اقدام پیامبر در مورد معرفى امیر مؤمنان به جانشینى را براى اتمام حق این مطلب کافى دانسته‏اند؛ چرا که بسیارى از مطالب وجود دارد که در قرآن به آن اشاره نشده اما مسلمانان با تمسک به سنت نبوى به آنها عمل مى‏نمایند مانند مبحث نماز چنان که در قرآن تنها به خواندن نماز اشاره شده و تعداد رکعتها و شیوه انجام آن از سنت نبوى اخذ شده است.

 اما در مورد 2 آیه‏اى که پیش‏تر به آن اشاره شد، تمامى مفسران اتفاق نظر دارند که این 2 آیه در مورد واقعه غدیر خم نازل شده است این دو آیه چنین است:

 الف) آیه 67 سوره مائده: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللَّه یعصمک من الناس ان اللَّه لا یهدى القوم الکافرین» ؛ اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده به طور کامل - به مردم - برسان و اگر این کار را انجام ندهى رسالت - خداى را - انجام نداده‏اى و خداوند تو را - از خطرهاى احتمالى - نگاه مى‏دارد و خداوند کافران را هدایت نمى‏کند.

 در ذیل تفسیر آیه فوق، روایات بسیارى نقل شده که نظریه انتساب این آیه به واقعه غدیر را قطعى مى‏کند. این روایات را کسانى چون زید بن ارقم، ابو سعید خدرى، ابن عباس، جابر بن عبداللَّه انصارى، ابو هریره و ابن مسعود نقل کرده‏اند و گفته‏اند که این آیه درباره واقعه غدیر و جانشینى حضرت على‏علیه السلام نازل شده است.[1] بسیارى از دانشمندان اسلامى نیز در کتابهاى خود به این احادیث تصریح کرده‏اند که برخى از آنان عبارتند از:

 1 - حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب ما «نزل من القرآن فى على» به نقل از خصائص، ص 29.

 2 - ابو الحسن واحدى نیشابورى در کتاب «اسباب النزول»، ص 150.

 3 - ابن عساکر شافعى بنا به نقل «در المنثور»، ج 2، ص 298.

 4 - فخر رازى در کتاب «تفسیر کبیر»، ج 3، ص 636.

 5 - جلال الدین سیوطى در کتاب «درالمنثور»، ج 2، ص 298.

 6 - علامه امینى در کتاب «الغدیر».

 ب) آیه سوم سوره مائده: «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا» ؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.

 مفسران شیعه معتقدند که مراد از «الیوم» در این آیه روز غدیر خم است، روزى که در آن، پیامبر اسلام امیر مؤمنان را به طور رسمى براى جانشین خود تعیین نمود.

 در روایاتى که از طریق شیعه و سنى نقل شده به صراحت اذعان گردیده است که این آیه در روز غدیر خم و پس از اعلام پیامبر نازل شده است. برخى از علماى عامه و اهل سنت که این مطلب را نقل نموده‏اند عبارتند از:

 1 - ابن جریر طبرى راوى معروف سنى در کتاب «ولایت» و به نقل از زید ابن ارقم، صحابى معروف.

 2 - حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب «ما نزل من القرآن فى على» به نقل از ابو سعید خدرى. وى مى‏نویسد: «در روز غدیر خم پیامبرصلى الله علیه وآله، على را به ولایت به مردم معرفى کرد و مردم متفرق نشده بودند زمانى که آیه «الیوم اکملت لکم...» نازل شده در این هنگام پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: اللَّه اکبر بر تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولایت على‏علیه السلام پس فرمود: من کنت مولاه فهذا علىٌ مولاه؛ هر کس که من مولاى اویم پس از این على مولاى اوست. خداوندا آن کس که او را دوست بدارد دوست بدار و آن کس که او را دشمن بدارد دشمن بدار. هر کس او را یارى کند یارى کن و هر کس دست از یارى‏اش برداشت او را یارى منما.[2]

 3 - خطیب بغدادى در تاریخ خود از ابو هریره و او از پیامبرصلى الله علیه وآله چنین نقل مى‏کند که پس از واقعه غدیر خم و پیمان ولایت على‏علیه السلام و گفتار عمر بن خطاب: بخ بخٍ یابن ابیطالب اصبحت مولاى و مولا کل مسلم، آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» نازل گردید. [3]

 4 - در تفسیر برهان و نور الثقلین ده روایت از طرق مختلف نقل شده که این روایت در مورد غدیر خم مى‏باشد. [4]

 بنابر آنچه نقل شده بیشتر علماى اهل سنت و تمامى علماى شیعه در مورد انتساب این آیه بر واقعه غدیر خم اتفاق نظر دارند و تنها نکته اختلافى معناى واژه مولا مى‏باشد. چنان که علماى اهل سنت این واژه را به معناى دوست و یاور دانسته‏اند. در توضیح این مطلب باید گفت که تأکید بر دوستى على‏علیه السلام نیاز به آن همه مقدمه چینى و گردآورى مسلمانان و خواندن خطبه در آن بیابان سوزان و نیز گرفتن بیعت از مردم ندارد چرا که مودت و دوستى مسلمانان با یکدیگر پیش‏تر از این در اسلام مطرح شده و مورد اتفاق و پذیرش همه مسلمانان بوده است. این مطلب چیزى نبوده که توسط پیامبر ابلاغ نشده باشد و یا پیامبر از ابلاغ آن بیم داشته باشد چنان که در آیه 67 سوره مائده خداوند به پیامبر اطمینان مى‏دهد که او را از خطرات نگاه خواهد داشت و این نمى‏تواند تنها براى اعلام یک دوستى ساده با یکى از صحابه مشهور پیامبر که پسر عموى ایشان نیز بوده و داراى آن سابقه درخشان در اسلام است باشد، و دیگر این که اگر مقصود تنها اعلام دوستى با على‏علیه السلام بوده پس چرا پیامبر پیش از اعلام آن از مردم اقرار مى‏گیرد که من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و نیز صاحب اختیار شما هستم! آیا این جمله تناسبى با بیان یک دوستى ساده با یکى از صحابه دارد تا جایى که مردم به على‏علیه السلام تهنیت بگویند و خلیفه دوم با جمله «اصبحت مولاى و مولا کل مؤمن و مؤمنة»؛ اى على تو مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمن هستى، به آن حضرت تهنیت بگوید؟ آیا این عبارت «مولا» به معناى رهبر و جانشین پیامبر نیست؟ [5]

پاورقی

[1] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، ج 5، ص 17 - 5.

[2] همان، ج 4، ص 267 - 263.

[2] الغدیر، علامه امینى، ج 1، ص 232 - 230.

[4] تفسیر برهان، ج 1؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ذیل تفسیر سوره مائده، آیه 3.

[5] تفسیر نمونه، ج 5، ص 17 - 16.


دوشنبه 89 آبان 17 , ساعت 10:41 عصر

پرسش:

راویان حدیث غدیر چه کسانی هستند؟!

 پاسخ:

یکی از حوادث مهم تاریخ صدر اسلام، واقعه غدیرخم می‌باشد که شرح آن در بیشتر کتب تاریخ و حدیث آمده است. محقق گرانقدر شیعه، مرحوم علامه امینی در کتاب خود "الغدیر" در شرح اسناد حدیث غدیر،‌ نام یکصد و ده نفر صحابی و هشتاد و چهار نفر از تابعین و سیصد و شصت تن از علما و بزرگانی که این حدیث را در کتابهای خود آورده‌اند،‌ ذکر کرده و همه‌آنان را با ذکر مأخذ از راویان حدیث غدیر بر شمرده است. [1] جالب اینجاست که در میان این اصحاب،‌ نام خلفای ثلاثه هم به چشم می‌خورد. در اینجا به برخی از صحابه که از ناقلین حدیث غدیر هستند، اشاره می‌کنیم :‌

1ـ ابوبکر بن ابی قحافه، خلیفه اول‌ (متوفای 13 هجری)؛ ابن عقده در کتاب الولایه،‌ ابوبکر جعابی در کتاب النخب و منصور رازی در کتاب "حدیث الغدیر" و شمس الدین جزری در کتاب اسنی المطالب، خلیفه‌ اول را از اصحابی که حدیث غدیر را روایت کرده‌اند، شمرده است. [2]

2ـ عمر بن الخطاب خلیفه دوم (مقتول به سال 23 هجری)؛‌ حافظ ابن مغازلی در کتاب مناقب از ابی هریره نقل کرده که عمر بن خطاب گفت:‌ رسول گرامی اسلام فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه" این روایت را سمعانی نیز در فضائل الصحابه و محب الدین طبری در الریاض النضره و ذخائر العقبی و خواجه محمد پارسا در فصل الخطاب و خوارزمی در مقتل خود و ابن کثیر شامی در البدایه و النهایه و ... از قول خلیفه دوم نقل کرده‌اند.[3] از خلیفه‌ دوم،‌ احادیث دیگری نیز مربوط به واقعه‌ غدیر به صورت‌های مختلف نقل شده است. [4]

3ـ عثمان، خلیفه سوم (متوفای 35 هجری)؛ حافظ ابن عقده در الولایه، منصور رازی در حدیث "الغدیر"، وی را از راویان حدیث غدیر شمرده‌اند؛ ابن مغازلی،‌ خلیفه سوم را جزء صد تن راوی سلسله سند غدیر خود بر شمرده است. [5]

4ـ امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السّلام): روایت غدیر از قول آن حضرت در کتب ذیل نقل شده است: مسند احمد بن حنبل، مجمع الزوائد هیثمی (ج 9، ص107)؛ تاریخ خلفای سیوطی (ص114)؛ تهذیب التهذیب (ج 7، ص337)؛ نزول الابرار بدخشانی (ص20 و...). [6]

5ـ عبدالله بن عباس: نسائی در خصائص (ص7)؛ احمد بن حنبل در مسند (ج1، ص331)؛ البدایه و النهایه (ج 7، ص337) و مجمع الزوائد (ج 9، ص108) و خوارزمی در مناقب وی را از راویان حدیث غدیر دانسته‌اند.[7]

6ـ عبدالله بن مسعود: سیوطی در الدر المنثور (ج 2، ص298)، قاضی شوکانی در تفسیر خود‌ (ج 2، ص57)؛ آلوسی در تفسیر روح المعانی (ج 2، ص348)؛ خوارزمی در مناقب و جزری در اسنی المطالب (ص4) او را از راویان حدیث غدیر شمرده‌اند.[8]

7ـ عمار بن یاسر: نصر بن مزاحم در کتاب صفین (ص186)؛ فرائد السمطین باب 40 و 58؛ خوارزمی در مناقب و جزری در اسنی المطالب او را از صحابه ‌راوی غدیر شمرده‌اند. [9]

8ـ قیس بن ثابت انصاری: ابن حجر در الاصابه (ج 1، ص305)؛ اسد الغابه، تهذیب التهذیب (ج 7، ص337)؛ کنایه الطالب (ص16)؛ ابن کثیر در البدایه و النهایه (ج 5، ص209) و .... او را از راویان غدیر می‌دانند.[10]

10ـ عایشه دختر ابوبکر هم بنا بر نقل بسیاری از محدثان اهل سنت، یکی از کسانی است که حدیث غدیر را روایت کرده است.[11]

11ـ سلمان فارسی: ابن عقده در حدیث الولایه،‌ جعابی در النخب، جوینی در فرائد السمطین باب 58 و جزری در اسنی المطالب (ص4) او را از ناقلین حدیث غدیر می‌دانند.[12]

12ـ عبدالله بن عمر بن الخطاب هم بنا بر نقل هیثمی در مجمع الزوائد ( ج 9، ص106) و سیوطی در جمع الجوامع و تاریخ الخلفا (ص114) و متقی هندی در کنزالعمال (ج 6، ص154) و بدخشانی در نزول الابرار (ص20) و... از راویان حدیث غدیر است. [13]

همچنین اصحاب بزرگ دیگری، مانند ابوذر غفاری، سعد بن ابی وقاص، زید بن ارقم، ابو ایوب انصاری، سعد بن عباد انصاری، زید بن ثابت، زبیر بن عوام و... همه از راویان حدیث غدیر هستند. [14]

پاورقی

[1] ـ الغدیر،‌ ج 1،‌ ص14ـ 158.

[2] ـ همان، ‌ص16 ـ 17.

[3] ـ همان، ص56ـ57؛ ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج7، ص349.

[4] ـ همان، ص56ـ57.

[5] ـ همان، ص53ـ54.

[6] ـ همان، ص54؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص152.

[7] ـ همان، ص49ـ50؛ المناقب، خوارزمی، ص75.

[8] ـ همان، ص93.

[9] ـ همان، ص56.

[10] ـ همان، 21و 22؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج2، ص473.

[11] ـ همان، ص48.

[12] ـ همان، ص44.

[13] ـ‌همان، ص53.

[14] ـ همان، ص15ـ61.


دوشنبه 89 آبان 17 , ساعت 10:40 عصر

پرسش:

نظر اهل‏سنّت در مورد غدیر خم چیست؟

 پاسخ:

پیامبرصلی الله علیه وآله در سال آخر عمر شریفش با بیش از صد هزار تن از مسلمانان، حجةالوداع را به جای آورد و در راه بازگشت در سرزمین "خم" (که جایگاه گودالهای آب بود) فرمان توقف داد. پیش افتاده‏ها توقف کردند و عقب ماندگان نیز رسیدند. سپس از سنگ و جهاز شتر منبری ساختند و پیامبرصلی الله علیه وآله بر روی منبر در برابر جمعیت صدهزار نفری در گرمای سوزان غدیر، خطبه‏ای ایراد کرد و سپس کمربند حضرت علی را گرفت و فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه ..." سپس مردم، از جمله عمر، با حضرت علی‏ علیه السلام بیعت کردند و صدای بخ بخ (به به) از هر سو برخاست.

آیه "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللَّه یعصمک من الناس"؛ [1] ای پیامبرصلی الله علیه وآله، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان، اگر این ابلاغ را انجام ندهی رسالت خود را به طور کامل ابلاغ نکرده‏ای و خداوند تو را از شر مردم بدخواه حفظ می‏کند، در غدیر خم، درباره نصب حضرت علی‏علیه السلام به جانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده است. حدود 360 تن از دانشمندان اهل‏سنّت نیز این مطلب را پذیرفته‏اند که به نام و کتابهای برخی از آنان اشاره می‏کنیم:

1- واحدی در کتاب "اسباب النزول" ص 150 می‏نویسد: "یا ایها الرسول..." در روز غدیر نازل شده و درباره حضرت علی‏علیه السلام است. [2]

2- سیوطی در کتاب "درالمنثور"، ج 2، ص 298 می‏نویسد: آیه فوق درباره حضرت علی‏علیه السلام نازل شده است. [3]

4- فخررازی نیز می‏نویسد: آیه فوق درباره حضرت علی‏علیه السلام نازل شده است. و نیز می‏نویسد: "و لما نزل هذه الایه اخذه بیده و قال من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه فلقیه عمر فقال هنیئاً لک یا بن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه"؛ آن گاه که این آیه نازل شد، پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله دست حضرت علی‏علیه السلام را بالا گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست و حاکم او هستم، علی نیز مولا و سرپرست اوست. خداوندا، دوست بدار هر که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد. سپس عمر با حضرت علی‏علیه السلام ملاقات کرد و بعد از عرض تبریک گفت: تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی هستی. [4]

آیه "الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا"[5] نیز درباره غدیر خم نازل شده است.

در بعضی از منابع اهل‏سنّت آیه فوق با غدیر خم ارتباط داده شده است. ابن کثیر در این باره می‏گوید: "فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مسلم فانزل اللَّه الیوم اکملت لکم دینکم..." [6] در فرائد السمطین، باب 12، آمده است: ثم لم یتفرقوا حتی نزلت هذه الایه الیوم اکملت ... فقال رسول اللَّه‏صلی الله علیه وآله الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضاء الرب برسالتی و الولایة لعلی‏علیه السلام من بعدی ثم قال من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛ روز غدیر، پیامبرصلی الله علیه وآله مردم را به سوی حضرت علی‏علیه السلام فرا خواند و دست آن حضرت را بلند کرد، به طوری که زیر بغل حضرت پیدا شد. هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه الیوم اکملت نازل شد. سپس حضرت فرمود: پروردگارا، دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن دارد و یاری کن هر که علی را یاری کند. [7]

اهل‏سنّت می‏گویند این حدیث تنها بر محبت و دوست داشتن حضرت علی دلالت می‏کند. در پاسخ آنان می‏گوییم:

1. اگر "مولی" به معنای دوست باشد، چرا پیامبرصلی الله علیه وآله با دستور بازگشت حاجیان، در برابر صدها هزار نفر، آن را بیان کرد، در حالی که در مدینه نیز می‏توانست بفرماید که هر که من دوست او هستم، علی هم دوست اوست.

2. زمان مکان و ابلاغ این امر بسیار پر معنا است؛ این خبر مهم در آخر عمر پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله، آن هم در سفر حج و منطقه گرم و سوزان و چهار راهی که مسافران تقسیم می‏شدند و به مدینه، حلب، شام و یمن می‏رفتند، بیان شد؛ یعنی در جایی که هر حاجی یک گزارشگر بود، و انتصاب حضرت علی‏علیه السلام به ولایت را به عنوان یک خبر نو به منطقه خود می‏رساند.

3. قضیه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبرصلی الله علیه وآله کوتاهی می‏کرد و خبر را به مردم نمی‏رساند، بنا به تعبیر قرآن کریم: "فما بلغت رسالته"؛ رسالت و 23 سال تبلیغ آن حضرت ناتمام و ناقص می‏ماند و تکمیل 23 سال زحمت پیامبر به این حادثه وابسته بود، و در صورت عدم اعلام آن، دین ناقص و ناتمام خواهد بود.

آیه‏های ولایت، مودّت، تطهیر، مباهله، اکمال دین، تبلیغ و ده‏ها آیه دیگر بهترین دلیل بر حقانیت نظر شیعه در این مسأله است.

پاورقی

[1] سوره مائده، آیه 66.

[2] اسباب انزول، واحدی، ص 105.

[3] درالمنثور، سیوطی، ج 2، ص 298؛ فخر رازی، تفسیر فخررازی، ج 3، ص 436.

[4] خطیب نیشابوری، تاریخ بغدادی، ج 8، ص 290.

[5] قندوزی، ینابیع المودة، ص 120.

[6] البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج 7 ، ص 386.

[7] مناقب خوارزمی، ص 80، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 32.


دوشنبه 89 آبان 17 , ساعت 10:39 عصر

پرسش:

مگر پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را در روز غدیر خم به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب و معرفی نکرد؟

 پاسخ:

قضیه غدیر و انتخاب حضرت علی(ع) در آن روز به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر، از مسلمات تاریخ اسلام است؛ به گونه‏ای که همه تاریخ نویسان اعم از شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند. روزی که رسول خدا(ص) به فرمان خداوند دست علی(ع) را گرفت و او را در برابر چشمان مردم، وصی و سرپرست مسلمانان پس از خود معرفی کرد. این جریان و رویداد مهم سیاسی - تاریخی را همه سیره نویسان و تاریخ نگاران و مفسران قرآن کریم نقل کرده و کتاب‏ها در این زمینه نوشته‏اند؛ به ویژه کتاب شریف "الغدیر" که ابعاد مختلف غدیر را بررسی کرده و در یک دوره یازده جلدی تدوین یافته است. جویندگان حقیقت می‏توانند به این کتاب شریف و دیگر منابع اسلامی مراجعه کنند تا حق را دریابند. اما در اینجا به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می‏گردد.

امام فخر رازی، مفسر قرآن کریم و از علمای طراز اول اهل سنت، در تفسیر کبیر در ذیل آیه 67 سوره مائده چنین می‏نویسد: "یا ایها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته"؛ ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت نازل شده کاملاً به مردم برسان و اگر این کار را نکنی، گویی رسالتت را انجام نداده‏ای. این آیه درباره فضیلت و خلافت حضرت علی‏بن ابی‏طالب(ع) نازل شده است. هنگامی که آیه نازل شد پیامبر اسلام(ص) دست علی(ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود: "هر که را من مولا و رهبر او هستم پس از من، علی(ع) مولا و رهبر او است. خداوندا ! هر کسی که علی را دوست بدارد او را دوست بدار و هر که علی را دشمن بدارد او را دشمن بدار".[1] او اضافه می‏کند که پس از انتخاب و معرفی حضرت علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص)، مردم می‏آمدند و به او تبریک می‏گفتند. عمر نیز نزد علی(ع) آمد و به او گفت: "ای فرزند ابی طالب ! این امر گوارا باشد بر تو، از این پس تو مولا و سرپرست من و هر مؤمن و مؤمنه‏ای هستی".[2]

بنابراین، انتخاب علی(ع) در روز غدیر از جانب پیغمبر اسلام(ص) به عنوان جانشین آن حضرت، مسلم و قطعی است که به صورت متواتر نقل شده است. اما سؤال این جا است که چرا برخی از اصحاب و یاران رسول اللَّه(ص) پس از رحلت ایشان این پدیده مهم را نادیده گرفته و به آن عمل نکردند؟ چه عواملی وجود داشت که عدّه‏ای از مسلمانان عصر رسول اللَّه(ص) از توصیه‏های آن حضرت درباره اهل بیت پیامبر بخصوص درباره شخص علی بن ابی‏طالب(ع) چشم پوشی کردند؟

پاورقی

[1‍] امام فخر الرازی، تفسیر کبیر، بیروت، دارالفکر، ج 12، ص 53.

[2‍] همان.


<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ