سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دروغ نگفتم و دروغ نشنودم ، و گمراه نشدم و کسى را گمراه ننمودم . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 89 آذر 3 , ساعت 7:46 عصر


پرسش : به گفته شیعیان، پیامبر صلى الله علیه وآله در محلّى به نام غدیرخم مردم را جمع، و على را به جانشینى خود معرّفى کرد. مگر مى‏شود با وجود چنین چیزى همه صحابه به فرمایش حضرت پشت پا بزنند و خلافت غیر على را بپذیرند؟

پاسخ : حالات انسان همیشه یکسان نیست و در طول زندگى انسان فراز و نشیب‏هاى بسیارى مى‏تواند  پیش آید و تحت اوضاع حاکم قرار گیرد. فقط شمارى از انسان‏ها هستند که مانند کوه استوارند و هیچ گاه تحت تأثیر قرار نمى‏گیرند؛ البتّه این گونه افراد بسیار اندک هستند.
صحابه پیامبر نیز از نظر ایمان یکسان نبودند. بعضى از آن‏ها مصداق این آیه شریفه هستند: «و من الناس من یشترى نفسه ابتغاء مرضاة اللَّه؛[1] بعضى مردانند که از جان خود در راه رضاى خدا در گذرند»، و بعضى مصداق آیه «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضوا الیها و ترکوک قائماً؛[2] و این مردم چون تجارتى یا لهو و لعب و بازیچه‏اى ببینند، بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند».
عدّه‏اى از صحابه، سختى‏هاى جنگ تبوک و یوم العسرة را تحمّل کردند و در جنگ بدر افتخار آفریدند. عدّه‏اى هم در جنگ اُحد گریختند و پیامبر را میان دشمنان تنها گذاشتند و به قول بخارى در صحیح، فقط 12 نفر با حضرت باقى ماندند که در رأس آن‏ها امام على ‏علیه السلام بود: «و لم یبق مع النبى‏صلى الله علیه وآله غیر اثنى عشر رجلاً».[3] در جنگ اُحد هزار نفر از مدینه عازم شدند. البتّه در بین راه، سیصد نفر از آن‏ها برگشتند و هفتصد نفر با رسول اکرم‏ صلى الله علیه وآله در جنگ اُحد شرکت کردند و در اثر فشار نظامى، اکثر قریب به اتّفاق مسلمانان عقب‏نشینى کردند و پراکنده شدند، و جز افرادى انگشت‏شمار در کنار پیامبر باقى نماندند که به قول بخارى، تعداد یاران فداکار پیامبر بیش از 12 نفر نبود.
همچنان در نماز جمعه نیز حضرت را تنها گذاشتند و دنبال لهو و لعب و تجارت رفتند. در این جا نیز افرادى که پیامبر اکرم را همراهى کردند، بیش از 12 نفر نبودند. بخارى در صحیحش این جریان را چنین نقل کرده است: «اقبلت عیر یوم الجمعه و نحن مع النبى‏ صلى الله علیه وآله فثار الناس الّا اثناعشر رجلاً فانزل اللَّه و اذا رأوا تجارة أو لهواً انفضّوا الیها».[4] راوى مى‏گوید: کاروان تجارتى روز جمعه وارد مدینه شد. ما با پیامبر بودیم. مردم وقتى متوجّه کاروان شدند، نماز را رها کرده، پیامبر صلى الله علیه وآله را تنها گذاشتند و فقط 12 نفر باقى ماندند. در این حال آیه نازل شد: «و چون داد و ستد یا سرگرمى ببینند، به سوى آن روى آور شوند و تو را در حالى که ایستاده‏اى، ترک مى‏کنند».
در مواردی دیگر نیز در حیات رسول اکرم‏ صلى الله علیه وآله عده ای با ایشان مخالفت کرده‏اند؛ مانند جریان پیوستن به جیش اسامه که پیامبر صلى الله علیه وآله بر پیوستن افراد به لشکر اسامه اصرار داشت؛ ولى برخى مخالفت مى‏کردند و همچنین در آستانه عروج ملکوتى پیامبر صلى الله علیه وآله در حالى که در بستر بیمارى به سر مى‏برد، در حضور همگان قلم و دوات طلبید و فرمود: من چیزى بنویسم که هرگز به گمراهى نگرایید. عمر از میان حاضران برخاست و از فراهم آوردن قلم و دوات و نوشتن مسأله مورد نظر پیامبر صلى الله علیه وآله جلوگیرى کرد. هنگامى که حاضران به او اعتراض کردند، او گفت: حسبنا کتاب اللَّه و افزود که أنّ الرجل لیهجر! [5] 
بنابراین همان‏گونه که در جنگ اُحد و موارد دیگر با پیامبر صلى الله علیه وآله مخالفت کردند و حضرت را تنها گذاشتند در حالى که مقام پیامبر بالاتر از حضرت على ‏علیه السلام بود، همان گونه با امام على ‏علیه السلام مخالفت کردند و او را تنها گذاشتند. نه تنها مخالفت کردند، بلکه ستم‏هاى بسیارى‏ را در حقّ حضرت و اولاد وى نسل به نسل روا داشتند.
پاورقی
[1] بقره، 207.
[2] جمعه، 11.
[3] صحیح بخارى، کتاب تفسیر، تفسیر سوره آل عمران، باب قوله «و الرسول یدعوکم فى اخواکم».
[4] تفسیر سوره جمعه باب قوله «و اذا رأوا تجارة او لهواً».
[5] صحیح، بخارى، باب مرض النبى صلى الله علیه وآله.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ