سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایمرد ، خواهنده را همچون پر است . [نهج البلاغه]
 
جمعه 89 آبان 21 , ساعت 6:27 عصر

پرسش : چرا در قرآن کریم به طور واضح از غدیر خم مطلبى نقل نشده است؟

 پاسخ : به نظر مى‏رسد که منظور از عبارت به طور واضح این باشد که آنچه در غدیر خم رخ داده در قرآن نقل نشده است و مى‏بایست تمامى واقعه غدیر خم در قرآن به وضوح و به طور روشن و لفظ به لفظ بیان مى‏شد و مبحث خلافت در آیاتى از قرآن گنجانده مى‏شد. اما باید دانست که شیوه و روش کلام الهى در بیان بسیارى از مطالب طرح پیاپى و پیوسته مباحث است به گونه‏اى که بدون توجه به شأن نزول بسیارى از آیات نمى‏توان به مقصود و هدف اصلى بیان آنها پى برد. شأن نزول در واقع علت، سبب و یا رویدادهایى است که متناسب با آنها آیاتى نازل شده و در بسیارى از موارد آیاتى که در پى هم در یک سوره وجود دارد در برگیرنده مباحث گوناگون است و بدین‏سان علوم قرآن خود دامنه‏اى ژرف و گستره از دانش را تشکیل مى‏دهد.

 در مورد واقعه غدیر خم نیز تمامى مفسران شیعه و سنى اتفاق نظر دارند که دو آیه از کلام اللَّه مجید مربوط به این رخداد مى‏باشد. اما در مورد این که چرا این رویداد به مانند بسیارى از قصص قرآن به طور کامل عنوان نگردیده شاید دلیل آن احاله ابلاغ جانشینى على‏علیه السلام به پیامبر بوده است. البته براى عدم ذکر این واقعه دلایل دیگرى نیز ارایه گردیده است. به طور مثال برخى، یکى از عوامل مصون ماندن قرآن از تحریف را عدم تصریح به نام جانشین پیامبرصلى الله علیه وآله مى‏دانند؛ چنان که خود قرآن مى‏فرماید که به حضرت عیسى‏علیه السلام نام و نشان جانشین وى ابلاغ گردید و جانشین پیامبر پس از مسیح در میان مطالب انجیل گنجانیده شد. اما در متن انجیل که اکنون در دست مسیحیان است نشانى از این مطلب نمى‏توان یافت و این بخش از انجیل تحریف شده است. چرا که امکان داشت برخى از حکمرانان و فرمانروایانى که در طول تاریخ اسلام به نام اسلام حکومت نامشروع داشته‏اند براى توجیه حکمرانى خود دست به تحریف آیات قرآن مى‏زدند.

 گروهى دیگر نیز با تمسک به این که تمامى مسلمانان قول و نقل پیامبر و اوامر و نواهى آن حضرت را معادل قرآن مى‏دانند، اقدام پیامبر در مورد معرفى امیر مؤمنان به جانشینى را براى اتمام حق این مطلب کافى دانسته‏اند؛ چرا که بسیارى از مطالب وجود دارد که در قرآن به آن اشاره نشده اما مسلمانان با تمسک به سنت نبوى به آنها عمل مى‏نمایند مانند مبحث نماز چنان که در قرآن تنها به خواندن نماز اشاره شده و تعداد رکعتها و شیوه انجام آن از سنت نبوى اخذ شده است.

 اما در مورد 2 آیه‏اى که پیش‏تر به آن اشاره شد، تمامى مفسران اتفاق نظر دارند که این 2 آیه در مورد واقعه غدیر خم نازل شده است این دو آیه چنین است:

 الف) آیه 67 سوره مائده: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللَّه یعصمک من الناس ان اللَّه لا یهدى القوم الکافرین» ؛ اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده به طور کامل - به مردم - برسان و اگر این کار را انجام ندهى رسالت - خداى را - انجام نداده‏اى و خداوند تو را - از خطرهاى احتمالى - نگاه مى‏دارد و خداوند کافران را هدایت نمى‏کند.

 در ذیل تفسیر آیه فوق، روایات بسیارى نقل شده که نظریه انتساب این آیه به واقعه غدیر را قطعى مى‏کند. این روایات را کسانى چون زید بن ارقم، ابو سعید خدرى، ابن عباس، جابر بن عبداللَّه انصارى، ابو هریره و ابن مسعود نقل کرده‏اند و گفته‏اند که این آیه درباره واقعه غدیر و جانشینى حضرت على‏علیه السلام نازل شده است.[1] بسیارى از دانشمندان اسلامى نیز در کتابهاى خود به این احادیث تصریح کرده‏اند که برخى از آنان عبارتند از:

 1 - حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب ما «نزل من القرآن فى على» به نقل از خصائص، ص 29.

 2 - ابو الحسن واحدى نیشابورى در کتاب «اسباب النزول»، ص 150.

 3 - ابن عساکر شافعى بنا به نقل «در المنثور»، ج 2، ص 298.

 4 - فخر رازى در کتاب «تفسیر کبیر»، ج 3، ص 636.

 5 - جلال الدین سیوطى در کتاب «درالمنثور»، ج 2، ص 298.

 6 - علامه امینى در کتاب «الغدیر».

 ب) آیه سوم سوره مائده: «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا» ؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.

 مفسران شیعه معتقدند که مراد از «الیوم» در این آیه روز غدیر خم است، روزى که در آن، پیامبر اسلام امیر مؤمنان را به طور رسمى براى جانشین خود تعیین نمود.

 در روایاتى که از طریق شیعه و سنى نقل شده به صراحت اذعان گردیده است که این آیه در روز غدیر خم و پس از اعلام پیامبر نازل شده است. برخى از علماى عامه و اهل سنت که این مطلب را نقل نموده‏اند عبارتند از:

 1 - ابن جریر طبرى راوى معروف سنى در کتاب «ولایت» و به نقل از زید ابن ارقم، صحابى معروف.

 2 - حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب «ما نزل من القرآن فى على» به نقل از ابو سعید خدرى. وى مى‏نویسد: «در روز غدیر خم پیامبرصلى الله علیه وآله، على را به ولایت به مردم معرفى کرد و مردم متفرق نشده بودند زمانى که آیه «الیوم اکملت لکم...» نازل شده در این هنگام پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: اللَّه اکبر بر تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولایت على‏علیه السلام پس فرمود: من کنت مولاه فهذا علىٌ مولاه؛ هر کس که من مولاى اویم پس از این على مولاى اوست. خداوندا آن کس که او را دوست بدارد دوست بدار و آن کس که او را دشمن بدارد دشمن بدار. هر کس او را یارى کند یارى کن و هر کس دست از یارى‏اش برداشت او را یارى منما.[2]

 3 - خطیب بغدادى در تاریخ خود از ابو هریره و او از پیامبرصلى الله علیه وآله چنین نقل مى‏کند که پس از واقعه غدیر خم و پیمان ولایت على‏علیه السلام و گفتار عمر بن خطاب: بخ بخٍ یابن ابیطالب اصبحت مولاى و مولا کل مسلم، آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» نازل گردید. [3]

 4 - در تفسیر برهان و نور الثقلین ده روایت از طرق مختلف نقل شده که این روایت در مورد غدیر خم مى‏باشد. [4]

 بنابر آنچه نقل شده بیشتر علماى اهل سنت و تمامى علماى شیعه در مورد انتساب این آیه بر واقعه غدیر خم اتفاق نظر دارند و تنها نکته اختلافى معناى واژه مولا مى‏باشد. چنان که علماى اهل سنت این واژه را به معناى دوست و یاور دانسته‏اند. در توضیح این مطلب باید گفت که تأکید بر دوستى على‏علیه السلام نیاز به آن همه مقدمه چینى و گردآورى مسلمانان و خواندن خطبه در آن بیابان سوزان و نیز گرفتن بیعت از مردم ندارد چرا که مودت و دوستى مسلمانان با یکدیگر پیش‏تر از این در اسلام مطرح شده و مورد اتفاق و پذیرش همه مسلمانان بوده است. این مطلب چیزى نبوده که توسط پیامبر ابلاغ نشده باشد و یا پیامبر از ابلاغ آن بیم داشته باشد چنان که در آیه 67 سوره مائده خداوند به پیامبر اطمینان مى‏دهد که او را از خطرات نگاه خواهد داشت و این نمى‏تواند تنها براى اعلام یک دوستى ساده با یکى از صحابه مشهور پیامبر که پسر عموى ایشان نیز بوده و داراى آن سابقه درخشان در اسلام است باشد، و دیگر این که اگر مقصود تنها اعلام دوستى با على‏علیه السلام بوده پس چرا پیامبر پیش از اعلام آن از مردم اقرار مى‏گیرد که من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و نیز صاحب اختیار شما هستم! آیا این جمله تناسبى با بیان یک دوستى ساده با یکى از صحابه دارد تا جایى که مردم به على‏علیه السلام تهنیت بگویند و خلیفه دوم با جمله «اصبحت مولاى و مولا کل مؤمن و مؤمنة»؛ اى على تو مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمن هستى، به آن حضرت تهنیت بگوید؟ آیا این عبارت «مولا» به معناى رهبر و جانشین پیامبر نیست؟ [5]

پاورقی

[1] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، ج 5، ص 17 - 5.

[2] همان، ج 4، ص 267 - 263.

[2] الغدیر، علامه امینى، ج 1، ص 232 - 230.

[4] تفسیر برهان، ج 1؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ذیل تفسیر سوره مائده، آیه 3.

[5] تفسیر نمونه، ج 5، ص 17 - 16.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ