این تفکر یکی از بدترین تفکرات و عامل مهمی در بروز باطل و مخفی ماندن حقایق در لابلای آن است. افرادی هستند که همیشه حق را به اکثریت می دهند دریغ از این که ممکن است گروهی کوچک حقیقت را یافته باشند. اگر همیشه حق با اکثریت باشد درباره پیامبران الهی و پیروانشان که همواره در اقلیت بوده اند چگونه قضاوت خواهیم نمود؟ اگر حق با اکثریت باشد همانگونه که برخی اهل سنت به آن تمسک دارند باید پرسید: درباره جمعیت فروان مسیحیت و ادیان دیگر که از مسلمانان بیشترند چه قضاوتی دارید؟
اینجاست که باید به سراغ کلام بی مانند امیرالمومنین علی علیه السلام برویم: در جریان جنگ جمل مردی دچار تردید شد که چگونه مىشود مخالفان علی (ع) در جنگ جمل که اکثریت نسبى را تشکیل مىدهند بر باطل باشند؟ حضرت به او فرمودند: «انک لملبوس علیک ان الحقّ و الباطل لا یعرفان بأقدار الرجال، أعرف الحق تعرف أهله، أعرف الباطل تعرف أهله» [1]؛ تو سخت در اشتباهى، تو کار واژگونه کردهاى حق و باطل با تعداد پیروان، شناخته نمىشود، حق را بشناس! اهل آن را خواهى شناخت، باطل را بشناس! اهل آن را خواهى یافت.
پاورقی
[1] علامه محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 32، ص 228، و حلیة الابرار، بحرانى، ج 2، ص 354، و أنساب الاشراف، بلاذرى با تحقیق محمودى، ص 239-274، و تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 210.
سه شنبه 89 شهریور 9 , ساعت 4:14 عصر
نوشته شده توسط مصطفی کریمی | نظرات دیگران [ نظر]