سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستمکار را چنین سوگند دهید ، اگر بایدش سوگند دادن : که او از حول و قوت خدا بیزار است ، چه او اگر به دروغ چنین سوگندى خورد در کیفرش شتاب شود ، و اگر سوگند خورد به خدایى که جز او خدایى نیست در کیفرش تعجیل نبایست چه او خدا را یگانه دانست . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 89 آبان 23 , ساعت 7:13 عصر

پرسش: علمای اهل تسنن با چه دلایلی مسئله غدیر را رد می کنند؟

پاسخ: در این جا مهم‏ترین توجیهاتی که اهل سنت در برابر حدیث غدیر اتخاذ کرده‏اند را از کتاب"الهیات آیت‏الله‏سبحانی، ج 4، ص 103 - 82" ذکر می‏کنیم.

اشکال اول: فخر رازی امام‏المشککین می‏گوید: مولی به معنای اولی نیست بلکه به معنای ناصر است. دلیل این که مولی به معنای اولی نیست این است که نمی‏توان آن را به جای اولی به کار برد. مثلاً نمی‏توان گفت "هو مولی من فلان" در حالی که می‏توان گفت "هو اولی من فلان".

پاسخ : اولاً این که مولی به معنای اولی است باعث نمی‏شود همه حالات لفظی آن را نیز داشته باشد. دو لفظ مترادف در اصل معنا با هم شریکند ولی خصوصیات کاربردی هر یک وابسته به صیغه آنها است. مثلاً صیغه افعل که اولی از آن صیغه است اضافه به جمع و تثنیه می‏شود ولی اضافه به مفرد نمی‏شود. مثلاً گفته می‏شود "هو افضل القوم"ولی هرگز گفته نمی‏شود "هو افضل زید" بلکه باید با "من" استعمال شود و گفته شود "هو افضل من زید" و واضح است که معنای افضل در هر دو مثال یکی است.

ثانیا، فخر رازی می‏گوید مولی به معنای ناصر است ما همین اشکال را به عنوان جدل به او وارد می‏کنیم. مثلاًخداوند فرمود: "من انصاری الی الله... نحن انصار الله"، (آل عمران، آیه 52) در حالی که نمی‏توان به جای آن گفته شود: "من موالی الی الله... نحن موالی الله".

ثالثا، کسی نگفته است کلمه "مولی" به معنای اولی است بلکه اسم است برای آن کس که اولی به تصرف و صاحب تدبیر کاری است. مانند روایت نبوی: "ایما امراة نکحت نفسها بغیر اذن مولاها"؛ بدون اذن کسی که نسبت به او سزاوارتراست و صاحب اختیار او است. و این معنا را مفسرین در آیه "مأواکم النار هی مولاکم"، (حدید، آیه 15) تصریح کرده‏اند. لذا تفتازانی در شرح المقاصد، ج 2، ص 29 تصریح می‏کند که "الولایة بالناس" و مالکیت تدبیر امور آنان به معنای امامت است و اشکالی را که مطرح می‏کند در متواتر نبودن حدیث غدیر است و هیچ اشکالی را در دلالت روایت نمی‏پذیرد.

لغت‏دانان تصریح کرده‏اند که ولیّ و مولی به یکمعنا است. فراء در معانی القرآن، ج 3، ص 124؛ ابن اثیر در نهایه، ج 5، ص 228؛ فیروزآبادی در القاموس المحیط، ج 4، ص 401؛ زبیدی در تاج‏العروس، ج 10، ص 399.

اشکال دوم: اگر حدیث غدیر صحیح باشد امکان نداشت صحابه پس از وفات پیامبر اکرم(ص) آن را ترک کنند و خلافت ابوبکر را مطرح کنند.

پاسخ : اولاً، این اشکال ناشی از برداشت باطلی است که از صحابه پیامبر اکرم در ذهن اهل سنت است. آنان گمان می‏کنند همه صحابه پیامبر اکرم، عادل و پابرجای بر دین بودند در حالی که چنین نبود.

ثانیا، عده کثیری از صحابه پیامبر اکرم(ص) با خلافت ابوبکر مخالفت کردند اما به پیروی از امام علی(ع) دست به شورش نزدند.

ثالثا، موارد فراوانی وجود دارد که زیرپا گذاردن این امر را از سوی صحابه پیامبر تأیید می‏کند مانند:

1- آنچه در روز پنج‏شنبه در بستر بیماری پیامبر اکرم رخ داد (رزیه یوم الخمیس) یعنی منع عمر از کتابت وصیت توسط پیامبراکرم که این مسأله را اهل سنت نیز نقل کرده‏اند. وقتی در زمان حیات پیامبر گفتار آن حضرت درباره حضرت علی(ع) چنین زیرپا گذارده می‏شود و به پیامبر تهمت هذیان داده می‏شود پس از وفات آن حضرت آسان‏ترانجام می‏شود. برای مطالعه این مطلب ر.ک: بخاری، ج 1، باب کتابة‏العلم، ح 2 ؛ ج 4، ص 70 ؛ ج 6، ص 10 و نیز مسند احمد، ج 1، ص 355.

2- سریه اسامه: پیامبر اکرم در اواخر عمر شریف خود لشگری مهیا فرمود و اسامه را فرمانده آن کرد و تأکید فرمود که همراه اسامه حرکت کنید و از کسانی که پیامبر اکرم(ص) تأکید داشت که همراه اسامه بروند ابوبکر و عمر و چند تن دیگر بودند. اما آنان از این فرمان سرپیچی کردند و نرفتند.

اهل سنت این سرپیچی را این‏گونه توجیه می‏کنند که آنان برای تسکین تشنج ناشی از مرگ احتمالی پیامبراکرم(ص) ماندند تا مبادا قلوب مردم نلرزد و جامعه اسلامی تضعیف شود، (شهرستانی، الملل والنحل، ج 1، ص 23) حالکه چنین عذری و بهانه‏ای در سرپیچی از فرمان حرکت در لشگر اسامه جاری است در تخلف از حدیث غدیر نیزامکان دارد و آنان همین توجیه را نیز آورده‏اند و گفته‏اند که امامت علی(ع) بر مردمی که فرزندان یا پدران آنان به دست علی(ع) کشته شده‏اند به صلاح امت اسلامی نیست. در این زمینه می‏توانید به کتبی که در باب غدیر سخن گفته‏اند رجوع کنید مانند: 1- الغدیر، علامه امینی؛   2- المراجعات، سید شرف‏الدین؛ 3- الالهیات، آیت‏الله‏سبحانی.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ